عكاسي

اينجا راجع به عكاسي مي نويسيم

عكاسي

عكاسي , هنر , كاربرد و عمل ايجاد تصاوير با دوام با ضبط نور يا ديگر تابش الكترومغناطيسي , يا به صورت الكترونيكي توسط يك حسگر تصوير يا به صورت شيميايي با استفاده از مواد حساس به نور مانند فيلم عكاسي است . اين كتاب در زمينه‌هاي بسياري از علوم , ساخت , ليتوگرافي , و تجارت و همچنين كاربردهاي مستقيم آن براي هنر , فيلم و توليد ويدئو , اهداف تفريحي , سرگرمي و ارتباط جمعي به كار مي‌رود . معمولا ً از يك لنز براي فوكوس كردن نور منعكس‌شده يا ساطع شده از اشيا به يك تصوير واقعي در سطح حساس به نور در داخل يك دوربين در طول يك نوردهي زماني استفاده مي‌شود . با يك حسگر تصوير الكترونيكي , اين كار يك شارژ الكتريكي در هر پيكسل ايجاد مي‌كند , كه به صورت الكترونيكي پردازش و ذخيره مي‌شود . نتيجه حاصل از امولسيون عكاسي , يك تصوير پنهان نامرئي است كه بعدها به صورت شيميايي به تصوير قابل‌مشاهده , بسته به هدف مواد عكاسي و روش پردازش , تبديل مي‌شود. تصوير منفي بر روي فيلم به طور سنتي براي ايجاد يك تصوير مثبت بر روي يك پايه كاغذي , با نام يك چاپ , يا با استفاده از دستگاه چاپ يا با چاپ آشنا به كار مي‌رود.

 

ريشه كلمه عكاسي

واژه " عكاسي " از ريشه يوناني φωτoς ( عكس ) ، genitive of φῶς ( phos ) ، " نور "  و γραφή ( ۳ ) " به وسيله " نقاشي " و " نقاشي با نور " ايجاد شد . ممكن است چند نفر اين واژه را به طور مستقل از اين ريشه‌ها ابداع كرده باشند . هركول فلورانس ، نقاش و مخترع فرانسوي ساكن in ، برزيل ، از فرم فرانسوي كلمه " photographie " در يادداشت‌هاي خصوصي استفاده كرد كه در آن يك مورخ برزيلي بر اين باور است كه در سال ۱۸۳۴ نوشته شده‌است . اين ادعا به طور گسترده‌اي گزارش شده‌است اما هنوز تا حد زيادي در سطح بين‌المللي شناخته‌نشده است . اولين استفاده از كلمه " فرانكو - برزيلي " پس از تحقيقات بوريس غير مجاز مي باشدsoy در سال ۱۹۸۰ به طور گسترده‌اي شناخته شد . وزنامه آلماني Vossische Zeitung از ۲۵ فوريه ۱۸۳۹ يك مقاله با عنوان "Photographie " را شامل مي‌شود كه در مورد چندين ادعاي اولويت بحث مي‌كند - به خصوص هنري فاكس Talbot's - در مورد ادعاي اختراع .  اين مقاله اولين رخداد شناخته‌شده در چاپ عمومي است . اين ترانه " J.M. " به امضاي يوهان فون Maedler ، ستاره‌شناس برلين ، رسيده بود . ( ۹ ) ستاره‌شناس ، سر جان هرشل همچنين با ساختن كلمه ، مستقل از تالبوت ، در سال ۱۸۳۹ به او اهدا شد . مخترعان Nicephore Niepce , هنري فاكس تالبوت و لويي Daguerre به نظر مي‌رسد كه از كلمه " عكاسي " يا " Heliography " يا " Talbotype " ( " Photogenic " ( " Photogenic ) " ( " Talbot " و " daguerreotype " ( Daguerre ) استفاده كرده‌اند .

 

تاريخچه عكاسي

عكاسي نتيجه تركيب چندين اكتشافات فني ، مرتبط با ديدن يك تصوير و ثبت تصوير است . كشف دوربين obscura ( اتاق تاريك " در لاتين ) كه تصويري از يك صحنه را فراهم مي‌كند به چين باستان باز مي‌گردد . رياضيدانان يوناني ارسطو و اقليدس به طور مستقل يك دوربين را در قرون پنجم و چهارم پيش از ميلاد توصيف كردند .در قرن ششم ميلادي ، Anthemius mathematician ، رياضيدان بيزانسي ، از نوعي از obscura دوربين در آزمايش‌ها خود استفاده كرد . The Arab Ibn Haytham ( Alhazen - 1040 ) نيز دوربين obscura دوربين و اولين دوربين pinhole واقعي را اختراع كرده‌است . اختراع دوربين به كار of al برمي‌گردد .

در حالي كه اثرات يك نور تكي كه از سوراخ سوزني عبور مي‌كند , اولين آناليز درست و كمي از اين پديده را ارايه داد  , از جمله اولين توصيف هندسي و كمي از اين پديده و اولين مورد استفاده از يك صفحه در يك اتاق تاريك بود , به طوري كه يك تصوير از يك طرف حفره‌اي در سطح مي‌تواند بر روي يك صفحه در طرف ديگر ايجاد شود . او همچنين ابتدا رابطه بين نقطه كانوني و سوزن سوزني را درك كرد ( 20 ) و آزمايش‌ها اوليه را با afterimages انجام داد و اساس اختراع عكاسي در قرن ۱۹ را پي‌ريزي كرد . ليوناردو داوينچي اشاره به دوربيني طبيعي دارد كه توسط غارهاي تاريك در لبه يك دره پر از آفتاب شكل گرفته‌اند .

يك سوراخ در ديوار غار به عنوان يك دوربين pinhole عمل مي‌كند و يك تصوير وارونه و وارونه در يك تكه كاغذ به تصوير مي‌كشد . نقاشان رنسانس از دوربين obscura استفاده كردند كه در واقع تصوير نوري را در رنگي كه بر هنر غرب تسلط دارد , ارايه مي‌دهد . آن يك جعبه با سوراخ در آن است كه به نور اجازه مي‌دهد تا از طريق آن يك تصوير را بر روي تكه كاغذ ايجاد كند .سپس تولد عكاسي مربوط به اختراع وسيله‌اي براي ثبت و نگه داشتن تصوير توليد شده توسط دوربين عكاسي بود . Albertus ماگنوس ( 1193 - 1280 ) , نيترات نقره ,  و گئورگ Fabricius ( ) كشف كردند كه نقره ,  و تكنيك‌هاي تشريح شده در كتاب " ابن al " , توانايي توليد عكس‌هاي اوليه با استفاده از مواد قرون‌وسطايي را دارند .

Daniele Barbaro يك ديافراگم را در سال ۱۵۶۶ توصيف كرد .  ويلهلم Homberg توضيح داد كه چگونه نور برخي از مواد شيميايي ( تاثير فتوشيميايي ) در سال ۱۶۹۴ را تيره كرد. كتاب تخيلي Giphantie كه در سال ۱۷۶۰ توسط نويسنده فرانسوي Tiphaigne د لا روش چاپ شد, توصيف كرد كه چه چيزي مي‌تواند به عنوان عكاسي تعبير شود . در حدود سال ۱۸۰۰ ميلادي , مخترع بريتانيايي توماس واكس اولين تلاش شناخته‌شده را براي ثبت تصوير در دوربين به وسيله يك ماده حساس به نور انجام داد . او از كاغذ يا چرم سفيد با نيترات نقره استفاده كرد . اگرچه او موفق به ثبت سايه‌هاي اشيا بر روي سطح نور مستقيم نور خورشيد شد و حتي نسخه‌هاي سايه نقاشي را در شيشه ايجاد كرد, در سال ۱۸۰۲ گزارش شد كه " تصاويري كه با استفاده از دوربين ايجاد شده‌اند بسيار ضعيف براي توليد , در هر زمان متوسط , اثر بر روي نيترات نقره پيدا شده‌اند ." 

 

اولين photoetching دائمي يك تصوير توليد شده در سال ۱۸۲۲ توسط مخترع فرانسوي Nicephore Niepce بود ، اما در تلاش بعدي براي چاپ از آن نابود شد . ۲۸ در سال ۱۸۲۵ دوباره موفق شد . در ۱۸۲۶ يا ۱۸۲۷ ، او تصوير پنجره را در گراس گراس درست كرد ، اولين عكس زنده از طبيعت ( به عنوان مثال ، از تصوير يك صحنه دنياي واقعي ، همان طور كه در يك دوربين عكاسي شده توسط يك لنز شكل گرفت ) . 

از آنجا كه عكس‌هاي دوربين او به يك نوردهي بسيار طولاني ( حداقل هشت ساعت و احتمالا ً چند روز ) نياز داشتند , او تلاش كرد تا فرآيند قير او را بهبود بخشد يا آن را با يكي ديگر جايگزين كند . در هم‌كاري با لويي چهاردهم , او از روش‌هاي پردازش پس از مواجهه استفاده كرد كه نتايج برتري بصري توليد كرد و جايگزين قير با رزين حساس به نور شد . با توجه به استثمار تجاري احتمالي , شركا براي كل رازداري انتخاب شدند .به دليل ناتواني او در ساختن تصاويري كه سال‌ها پيش با آن‌ها به دست اورده بود - سريع و دايمي .

تلاش‌هاي او در نتيجه فرآيند عكاسي به اوج خود رسيد . عناصر اصلي - يك حساس به سطح نقره بوسيله بخار يد , كه توسط بخار جيوه ايجاد شده بود و " ثابت " با آب شور اشباع‌شده از نمك , در جاي خود قرار داشت . زمان نوردهي مورد نياز به جاي ساعت اندازه‌گيري شد .

عكس اولين عكس مورد تاييد شخصي را از يك خيابان پاريس گرفت : برخلاف ديگر ترافيك پياده و پياده در بولوار شلوغ كه ظاهرا ً متروك به نظر مي‌رسد , مردي كه پوتين‌هايش را واكس زده بود , به اندازه كافي در طول چند دقيقه قرار داشت تا مرئي باشد . وجود اين روند در ژانويه ۲۰۱۰ , بدون جزئيات اعلام شد . اين خبر يك احساس بين‌المللي ايجاد كرد .

فرانسه به زودي قبول كرد كه حقوق بازنشستگي خود را در ازاي حق ارائه اختراع خود به جهان به عنوان هديه فرانسه , كه زماني رخ داد كه دستورها كار به پايان برسد , پرداخت كند . در همان سال , عكاس آمريكايي , رابرت كورنليوس , به عنوان اولين پرتره زنده باقيمانده از عكاسي به اعتبار رسيد .

 

در برزيل ، هركول Florence ظاهرا ً شروع به كار در يك فرآيند كاغذ بر پايه نمك در سال ۱۸۳۲ كرده‌است كه بعدها آن را Photographie نامگذاري كرد .در همين حال ، يك مخترع انگليسي ، ويليام فاكس تالبوت موفق شده بود كه در همان اوايل سال ۱۸۳۴ ، تصاوير نقره‌اي تندي را بر روي كاغذ توليد كند اما راز كار خود را حفظ كرده بود .

" تالبوت "پس از مطالعه در مورد اختراع " Daguerre's " در ژانويه ۱۸۳۹ يك روش مخفي خود را منتشر كرد و درباره بهبود آن دست‌به‌كار شد . در ابتدا ، مانند ديگر فرايندهاي pre ، عكاسي مبتني بر كاغذ معمولا ً براي نوردهي‌هاي ساعت‌ها در دوربين نياز است ، اما در ۱۸۴۰ او فرآيند calotype را خلق كرد ، كه از توسعه شيميايي يك تصوير پنهان براي كاهش شديد نوردهي مورد نياز و رقابت با عكس استفاده كرد . در هر دو شكل اصلي و اصلي آن ، فرآيند Talbot's ، برخلاف Daguerre's ، يك منفي شفاف ايجاد كرد كه مي‌تواند براي چاپ كپي‌هاي مثبت چندگانه استفاده شود ؛ اين اساس بيشتر عكاسي مواد شيميايي مدرن تا روز حاضر است ، چون daguerreotypes تنها مي‌تواند با استفاده از آن‌ها با يك دوربين تكرار شود .

Talbot's كاغذ كوچك معروف به پنجره Oriel در Lacock ابي ، كه يكي از تعدادي از عكس‌هايي است كه او در تابستان ۱۸۳۵ ساخت ، مي‌تواند قديمي‌ترين دوربين موجود در زندگي باشد . در فرانسه ، ايپوليت Bayard روند خود را براي توليد چاپ كاغذي مثبت اختراع كرد و ادعا كرد كه زودتر از Daguerre يا تالبوت عكاسي كرده‌است . جان هرشل ، شيميدان انگليسي ، كمك‌هاي زيادي به اين زمينه جديد كرد . او فرآيند cyanotype را اختراع كرد و بعدها به عنوان " نقشه اوليه " آشنا شد . او اولين كسي بود كه از عبارت " عكاسي " ، " منفي " و " مثبت " استفاده كرد .

او در سال ۱۸۱۹ كشف كرد كه سديم thiosulphate يك حلال از هاليد هاي نقره است ، و در سال ۱۸۳۹ به تالبوت اطلاع داد ( و ، به طور غير مستقيم ، Daguerre ) كه مي‌تواند براي " ثابت كردن" عكس‌هاي نقره‌اي - هاليد به كار رود و آن‌ها را كاملا ً روشن كند . او اولين شيشه را در اواخر سال ۱۸۳۹ ساخته بود .در ماه مارس سال ۱۸۵۱ در مورد شيميدان شيميدان ، فردريك اسكات آرچر فرآيند wet plate را منتشر كرد . آن تا زماني كه صفحه خشك ژلاتين در دهه ۱۸۷۰ مرسوم شد ، به طور گسترده‌اي مورد استفاده قرار گرفت و در نهايت جايگزين آن شد .

سه زيرمجموعه براي فرآيند collodion وجود دارد ؛ the ( تصوير مثبت بر روي شيشه ) ، Ferrotype يا Tintype ( يك تصوير مثبت بر روي فلز ) و شيشه منفي ، كه براي ايجاد تصاوير مثبت بر روي كاغذ albumen و نمك استفاده مي‌شود .بسياري از پيشرفت‌ها در صفحات شيشه‌اي عكاسي و چاپ در طول قرن نوزدهم انجام شد . در ۱۸۹۱ ، گابريل Lippmann فرآيندي را براي ساخت عكس‌هاي رنگي طبيعي براساس پديده نوري تداخل امواج نوري معرفي كرد .

او در سال ۱۹۰۸ جايزه نوبل فيزيك را به او اعطا كرد .صفحات شيشه‌اي از اواخر دهه ۱۸۵۰ تا زمان عرضه كلي فيلم‌هاي پلاستيكي انعطاف‌پذير در دهه ۱۸۹۰ ، براي بسياري از عكس‌هاي اصلي دوربين ساخته شدند . اگرچه راحتي اين فيلم ، عكاسي آماتور را به شدت مورد پسند قرار داد، فيلم‌هاي اوليه تا حدي گران‌قيمت‌تر بودند و كيفيت نوري بسيار كمتري نسبت به معادل‌هاي plate آن‌ها داشتند ، و تا اواخر سال ۱۹۱۰ آن‌ها در فرمت هاي بزرگ كه توسط اكثر عكاسان حرفه‌اي ترجيح داده شده‌بود ، در دسترس نبودند ، بنابراين محيط جديد سريعا ً جايگزين آن نشد .

به دليل پايداري ابعادي بالاي شيشه ، استفاده از صفحات برخي از كاربردهاي علمي ، مانند astrophotography ، در دهه ۱۹۹۰ ادامه يافت و در ميدان niche of ليزر ، در دهه ۲۰۱۰ باقي مانده‌است .

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.